سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و آنگاه که از خبّاب یاد کرد فرمود : ] خدا بیامرزاد خبّاب پسر أرتّ را . به رغبت اسلام آورد و از روى فرمانبردارى هجرت کرد و به گذران روز قناعت ، و از خدا راضى بود و مجاهد زندگى نمود . [نهج البلاغه]
ازهردری سخنی از هرکجا تصویری+ غدیر خم + خاطرات تلخ وشیرین
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» درشهادت دخت نبی - همسر علی (ع)

?فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد            چه بیدادی زتو بر فاطمه بعد از پیمبر شد

 

 

مگر آن گفته های شاه خاتم رفته از گوشت              که بعد ازرحلت او فاطمه از غم مکدر شد

بگفت احمد مکرر فاطمه بضعه  منی                       چرانسبت به او پس ظلمها زامت مکررشد

همان زهرا که احمد زاحترامش  گفت با امت                دریده نامه ی ارثش زخصم شوم کافر شد

نخشکیده هنوز از آب  غسل شاه خاتم کفن                 که نار ظلم در باب سرایش شعله آور شد

دل بشکسته اش اورا نبود بس در غم بابش                 که پهلویش شکسته آن چنان از ضربت در شد

نبود بس سینه اش را ناله های جانگداز غم                 که آزرده زمیخ در زاعدای ستمگر شد

نبود بس تیرگی روز در چشمش زهجر باب                    که نیلی آنچنان از سیلی  آن رخسار انور شد

زضرب تازیانه دشمن دین بازویش راخست                   مصیبت دیده ای را تسلیت آنسان مقرر شد

چرا حبل جفا بر گردن حبل المتین بستند                    چرزا مغلوب دست روبه دون ،شیر داور شد

قضا بر بست دست شیر حق را ورنه در آندم                کجاروبه ، رها از دست ضرغام غضنفر شد

ز لطف مرتضی و آل پاک اوست کاندر طوس                بدوران مرثیه خوانی  ، مدامی شغل (آذر) شد .

اثر طبع آذر خراسانی -به نقل از جلد اول دیوان آذر -صص-55-56 -چا پ سوم -1348 شمسی  انتشارات طوس----------



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( پنج شنبه 98/10/19 :: ساعت 8:4 عصر )
»» دروصف علی وزهرا (ع)

در توصیف حضرت زهرا (س)

امشب نشسته ام بنویسم ترانه ها
از باغ از بهار نه، از مادرانه ها
از دست پر امیدم و تسبیح دانه ها
از این دلی که پر زده از آشیانه ها
شکرش میان این همه سر سروری شدیم
مانند یازده پسرش مادری شدیم
آیینه ای گرفته خدا در برابرش
خورشیدی از تمامی انوار انورش
امشب خدا نشسته، خدا با پیمبرش
امشب پدر رسیده به دیدار مادرش
تعظیم تو به او نه که بر هست واجب است
از این به بعد بوسه بر این دست واجب است
تا محو کرده نام شما قیل و قال را
پیدا نموده با تو کرامت کمال را
گم کرده عقل پیش شکوهت خیال را
پنهان جمال کردی و پیدا جلال را
هر چند کار توست که پیغمبری کنی
تو آمدی که پای علی حیدری کنی
این باغ ها معطر زهراست یا علی
این موج، موج کوثر زهراست یا علی
آری تمام باور زهراست یا علی
نام تو نام دیگر زهراست یا علی
آغاز آفرینش از آغاز فاطمه است
یعنی علی حقیقت اعجاز فاطمه است
عمریست تا به لطف تو زنجیر می شویم
با بوی نان تازه نمک گیر می شویم
باز از تنور روشن تو سیر می شویم
شکرش کنار خان? تو پیر می شویم
در روضه باز چایی دم کرد? تو بود
این لطف ، لطف دست ورم کرد? تو بود
خانم میان صحن رضا نام تو بس است
پای ضریح وقت شفا نام تو بس است
پایین پا بجای دعا نام تو بس است
دردیم اگر برای دوا نام تو بس است
نام تو بر لبم دم باب الجواد بود
فیض تو بود و از سر من هم زیاد بود

آواره ایم پای شما خوش بحال ما
مشمول هر دعای شما خوش بحال ما
پروانه ی عزای شما خوش بحال ما
مجنون کربلای شما خوش بحال ما
آهی بکش که سینه ی ما کربلایی است
تا یاد توست حال دلم مجتبایی است
می خواست تا که حامی مادر شود نشد
مرهم برای زخم کبوتر شود نشد
تا مانع هجوم ستمگر شود نشد
شاید بجای روی تو پرپر شود نشد
ای وای من که برگ گلی ضرب شست خورد
ضربی ز روی و ضربه ای از پشت دست خورد
حسن لطفی

+        | 

از عشق خود جدا شدن آسان نیست
یا دست کم برای من آسان نیست
هر چیز سخت در سخن آسان ست
مرگ عزیز در سخن آسان نیست
طومار عاشقیست که میپیچم
پیچیدن تو در کفن آسان نیست
آه ای عزیز مصر علی! از تو
راضی شدن بپیرهن آسان نیست
گیرم که زینبین تو خوابیدند
آرام کردن حسن آسان نیست
خود مرد جنگیَم من و میدانم
با میخ جنگ تن به تن آسان نیست
دلهای عاشقند که میفهمند
بی عشق خویش زیستن آسان نیست
محسن رضوانی

+        | 

شاید آقا بیاید این هفته
پرده از رخ گشاید این هفته
عمر من طی شده به این امید
شاید این هفته، شاید این هفته
جمعه ها می روند از پی هم
غصه ام سر نیامد ، آقا هم
ای نگار دلم، نمی آیی؟
غمگسار دلم، نمی آیی؟
در دل شعله ها، دلم سوزد
به کنار دلم، نمی آیی؟
نفسم بند آمده از غم
غصه ام سر نیامد، آقا، هم
پیر هجرت شدم، بیا پیرم
روی ماهت ندیده می میرم
تا زمان رسیدنت، هر سال
روضه ی فاطمیه می گیرم
صاحب العصر و زمان، عجِّل
فاطمیه شده، عزیزه دل
سوی من یک نگاه، یک دفعه
تا شوم رو به راه، یک دفعه
گر به ما سر زدن خطا باشد
تو و یک اشتباه ، یک دفعه...
قدمی رنجه کن، گل نرگس
بهر زهرا گرفته ام، مجلس
ای سرا پات مثل پیغمبر
نقش امضات مثل پیغمبر
فاطمه در میان آتش و آه
گرم رویات، مثل پیغمبر
ای تمام نیایش زهرا
زود برگرد، خواهش زهرا

+        | 

پرواز در دو بال کبوتر دو بخش شد
یک بخش داشت با لگدی در دو بخش شد
یک بخش داشت یاس که در خانه ی علی
تاپشت در نیامده پر...پر...دو بخش شد

دیشب هزار تار به هم بافته ولی
امشب به زور گیسوی دختر دو بخش شد
هی در زدند و خانه به حیدر نگاه کرد
آن قدر در زدند که حیدر دو بخش شد
ما ، چند نقطه ، وای ، در از روبرو رسید
ما... ، خورد در به پهلو و مادر دو بخش شد
قبلا سه بخش داشت برادر به گفتگو
"محسن" که شد شهید برادر دو بخش شد
مهدی رحیمی

+        | 

می‌خواهد آسمان به زمین افتد وقتی جدا کنند دو عاشق را
وقتی که بی بهانه بگیرد مرگ از مردِ عشق یار موافق را
در یک نگاه غربت و خواهش بود، در یک نگاه شرم و سفارش بود
طاقت نداشت واژه در این معنا  تا بشکند سکوت دقایق را
تنها نگاه بود که می‌پرسید تنها نگاه بود که می‌فهمید
تنها نگاه بود که در خود داشت تصویری از تمام حقایق را
دل کند از صدف تنِ مروارید، دریا کشید درد و به خود پیچید
وقتی که موج با کمک صخره درهم شکست قامت قایق را
عطر گلاب پر شده در آفاق، یک باغ بود لیلی ما یک باغ
یاسی کبود داشت به رخسارش، بر سینه داشت داغ شقایق را
صورت به اشک شسته گل شب بو، از رنگ ارغوان زده بر بازو
بر دست بسته مرد، طناب آن‌سو، تا رو کنند دست منافق را
با گریه‌هایشان هم اگر قهرند، مثل غریبه در دل این شهرند
باهم خوشند با همشان بگذار این قلبهای از همه فارغ را
این شهر داد دست که بیرق را ؟ وقتی نخواست فاتح خندق را
وقتی شکست آینه‌ی حق را، باید ببیند آینه‌ی دق را

حیفند این دو پرچم بی‌رنگی، بر بام این مدینه‌ی دل سنگی
شاید به سِحر ، «هر چه که لایق‌» ها رنگی کنند روح خلایق را
بر آتش به در زده نازیدند، بستند دست میر و نفهمیدند
سیلی به روی عشق نخواهد کرد، با آبرو فراری سابق را

این درد بی کرانه تر است از میخ، این درد مانده در بدن تاریخ
پیدا کنید در سحری روشن، یاران! طبیب عاشق حاذق را
اِلّا المطهرین مسیحا دم! با مریم شکسته‌ی ما مَحرم!
با مرهمی بیا و تو درمان کن، قرآنِ خون گرفته‌‌ی ناطق را
 قاسم صرافان

+        | 

?

رنگِ پاییز به دیوارِ بهاری افتاد
بر درِ خانه ی خورشید شراری افتاد
فاطمه ظرفیت کل ولایت را داشت
وقت افتادن او ایل و تباری افتاد
آنقدر ضربه ی پا خورد به در تا که شکست
آنقدر شاخه تکان خورد که باری افتاد
تکیه بر در زدنش درد سرش شد به خدا
او کنارِ در و در نیز کناری افتاد
بعدِ یک عمر مراعاتِ کنیزانِ حرم
فضه ی خادمه آخر به چه کاری افتاد
خواست تا زود خودش را برساند به علی
سرِ این خواستنِ خود دو سه باری افتاد
ناله ای زد که ستون های حرم لرزیدند
به روی مسجدیان گرد و غباری افتاد
غیرتِ معجرِ او دستِ علی را وا کرد
همه دیدند سقیفه به چه خواری افتاد
وقت برگشت به خانه همه جا خونی بود
چشمِ یاری به قد و قامتِ یاری افتاد
آنقدَر فاطمه از دست علی بوسه گرفت
بعد از آن روز دگر رفت و کناری افتاد
علی اکبر لطیفیان

+        | 

چه غم اگر که نگاه همه جوابم کرد
نگاه مادرت امسال هم حسابم کرد

دعای مادر تو بود و آمین رسول
خدا برای عزای تو مستجابم کرد
بگو بهشت که بر ما قلم کشد ، زهرا
برای خاک حسینیه انتخابم کرد
مرا نوشت کبوتر، به کربلایم برد
مرا نوشت بگریم، خودش گلابم کرد
نفس بده که بسوزم، من از نفس هایت
که سنگ بودم و داغ حسین آبم کرد
غبار بودم و شش گوشه اش عقیقم ساخت
گناه بودم و لطف شما ثوابم کرد
حسین کُشت تو را بس که اشک می ریزی
تو هم مرا بکش آقا که غم خرابم کرد
دلم قرار ندارد گمان کنم امشب
که آه تو پر دلشوره ی ربابم کرد

+        | 

نه مثل ساره ای و مریم نه مثل آسیه و حوا
فقط شبیه خودت هستی فقط شبیه خودت زهرا
اگر شبیه کسی باشی شبیه (( ماه )) شب قدری
شبیه آیه تطهیری شبیه سوره اعطینا
شناسنامه ی تو صبح است پدر تبسّم و مادر نور
سلام ما به تو ای باران ، درود ما به تو ای دریا
کبود شعله ور آبی سپیده طلعت مهتابی
به خون نشستن تو امروز به گل نشستن تو فردا
بگیرآب و وضویی کن به چشمه سار فدک امشب
نماز عشق بخوان فردا به سمت قبله عاشورا
علیرضا قزوه

+        | 

+        | 

پشت در تا جای یار من گرفت
شعله در را بر سر دامن گرفت
میخ کارش وصل کردن بود حیف
میخ در یار مرا از من گرفت

از خجالت جای آتش جای دود
رنگ سرخی صورت آهن گرفت
در همانجا پشت درب باغچه
غنچه ی نشکفته ام مدفن گذفت
بی حیایی که ز بغض باغبان
خنده ی گل را از این گلشن گرفت-
-بعد ها در نامه ای که داده بود
کشتن یار مرا گردن گرفت
گفته بود آن روز وقتی فاطمه
پشت درب خانه اش مأمن گرفت
بر دل در آنچنان با پا زدم
که دل هر دوست ، هر دشمن گرفت
شیشه ای افتاد و باری خرد شد...
.
.
.

+        | 

جهان برای شکوفا شدن مهیا بود
و این قشنگ ترین اتفاق دنیا بود
که دست فاطمه در درست های مولا بود
به اعتقاد من اصلا غدیر اینجا بود
پدر به فاطمه رو کرد ، اینچنین فرمود
دلیل خلقت لاهوت ازدواج تو بود
قرار شد که شما بی قرار هم باشید
جهان دچار شما شد دچار هم باشید
تمام عمر دمادم کنار هم باشید
و در مصاف خطر ذوالفقار هم باشید
دعای من همه این بوده تا به هم برسید
که خلق گشته زمین تا شما به هم برسید
نفس نفس همه جا عاشقانه همدم هم
خدا نکرده اگر زخم بود مرهم هم
صفا و مروه و رکن و مقام و زمزم هم
چرا که قبله ی من هم علیست فاطمه هم
و رو به اهل مدینه چنین سفارش کرد
نوشته ام که سفارش نه بلکه خواهش کرد
همیشه نام علی را امام بگذارید
به خانواده ی من احترام بگذارید
برای فاطمه سنگ تمام بگذارید
و روی زخم دلش التیام بگذارید
جهان بدون علی رنگ و بو نخواهد داشت
بدون فاطمه هم آبرو نخواهد داشت
شنیده می شود از آسمان صدایی که...
کشیده شعر مرا باز هم به جایی که ...
نبود هیچ کسی جز خدا،خدایی که...
نوشت نام تورا ،نام اشنایی که ـ
پس از نوشتن آن آسمان تبسم کرد
و از شنیدنش افلاک دست و پا گم کرد
نوشت فاطمه، شاعر زبانش الکن شد
نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد
نوشت فاطمه تکلیف نور روشن شد
دلیل خلق زمین و زمان معین شد
نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است
غزل  قصیده ی نابی که در ازل گفته است
نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد
ز درک خاک مقام فراتری دارد
خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد
درون خانه بهشت معطری دارد
پدر همیشه کنارت حضور گرمی داشت
برای وصف تو از عرش واژه بر می داشت
چرا که روی زمین واژه ی وزینی نیست
و شأن وصف تو اوصاف این چنینی نیست
و جای صحبت این شاعر زمینی نیست
و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست
خدا فراتر از این واژه ها کشیده تورا
گمان کنم که تورا، اصلا آفریده تورا
که گرد چادر تو آسمان طواف کند
و زیر سایه ی آن کعبه اعتکاف کند
ملک ببیند وآنگاه اعتراف کند
که این شکوه جهان را پر از عفاف کند
کتاب زندگی ات را مرور باید کرد
مرور کوثر و تطهیرو نور باید کرد
در آن زمان که دل از روزگار دلخور بود
و وصف مردمش الهاکم التکاثر بود
درون خانه ی تو نان فقر آجر بود
شبیه شعب ابی طالب از خدا پر بود
بهشت عالم بالا برایت آماده است
حصیر خانه ی مولا به پایت افتاده است
به حکم عشق بنا شد در آسمان علی
علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی
چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!
 به نان خشک علی ساختی، به نان علی
از آسمان نگاهت ستاره می خواهم
اگر اجازه دهی با اشاره می خواهم-
به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم
کنار شعر دو رکعت نشسته بنویسم
شکسته آمده ام تا شکسته بنویسم
و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم
به شعر از نفس افتاده جان تازه بده
و مادری کن و اینبار هم اجازه بده
به افتخار بگوییم از تبار توایم
هنوز هم که هنوز است بی قرار توایم
اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم
کنار حضرت معصومه در کنار توایم
فضای سینه پر از عشق بی کرانهء توست
((کرم نما و فرود آ که خانه خانهء توست))
سید حمیدرضا برقعی

+        | 

از خدا اول برایت اذن پوشیدن گرفتم
بعد هر شب بین انگشتم نخ و سوزن گرفتم
سوزن مژگان می آمد با نخ اشکم برایت
از کنار بوریا یی کهنه پیراهن گرفتم
بارها پیراهنت را بر تنت پوشانده آن وقت؛
در خیال خود سرت را نیز بر دامن گرفتم
دیدم آن نامرد را بر سینه ات با تیغ عریان
پیرهن را هر زمان از قسمت گردن گرفتم

پهلویش گر پاره گشته در میان کوچه ای تنگ
پیرهن را از دهان آتش و آهن گرفتم
گرچه چون مشتی ستاره زیر پا و پاره پاره
عاقبت فرزند خود را در میان تن گرفتم
 +  مهدی رحیمی

+        | 

یا زهرا...

لب بسته ای و چشم ترت حرف می زند
«در»، جای قلب شعله ورت حرف می زند
هر چند مدّتی ست که در خانه ساکتی
اما سکوت دور و برت حرف می زند
حتّی نسیـــم از لب دیوارهـــای شهر
کوچه به کوچه از سفرت حرف می زند
هر بار حرف کوچه و دیوار می شود
آرام با خودش پسرت حرف می زند

***
دستی کشیده ای به سر و روی خانه ات
ای پر شکسته بال و پرت حرف می زند
امروز شهر از خبر رفتنت پر است
دارد مدینه پشت سرت حرف می زند
***
کوثر بهانه ای ست که تعداد نقطه هاش
از طول عمر مختصرت حرف می زند*

حامد تجری


* در سوره ی کوثر هجده نقطه وجود دارد

+        | 

حرفی ، کلامی ، مطلبی ، چیزی ، جوابیساکت تر از هر دفعه ای مثل کتابیاز چه نمی خواهی شفایت را بگیری؟تو خود مفاتیح الجنان مستجابییک دست تر از دست نیلی ات ندیدمدر زیر این چرخ کبود و سقف آبیامروز با دیروز خیلی فرق کردیدیروز آیینه ولی امروز قابیاین خانه محتاج کمی نور است ، ور نهتو رو بگیری یا نگیری آفتابیبا دست پخت تو سر سفره نشستموقتی نباشی تو ، چه نانی و چه آبیپروانه ها را گفته ام دورت نگردندشاید شب آخر کمی راحت بخوابیعلی اکبر لطیفیان?



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( دوشنبه 98/10/16 :: ساعت 5:56 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

امام حسین وحضرت زینب (ع) مشکل دین را حسین زینب آسان کرد ورفت
امام حسین وحضرت زینب (ع) مشکل دین را حسین زینب آسان کرد ورفت
فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد چه بیدادی زتو
? مژده که میلاد شه خاتم است عید سعید نبی اکرم است     م
خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش هنوز وز
?   خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش ه
?   خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش ه
روستای کوچ نهارجان یا کوچ خراشاد-شهرستان بیرجند معرفی روستای کو
جانبازان امام حیسین (ع)
غدیر از نگاه چهارده خورشید
در ولادت امام رضا (ع)
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 9
>> بازدید دیروز: 84
>> مجموع بازدیدها: 175338
» درباره من

ازهردری سخنی  از هرکجا تصویری+ غدیر خم + خاطرات تلخ وشیرین

» پیوندهای روزانه

جامعه مبلغین غدیر [12]
آز هردری سخنی - از هرکجا تصویری [104]
[آرشیو(2)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
لالایی کودک وشوخوانی ونیمه رمضانی[31] . شوخوانی ونیمه رنضانی در کوج[12] . لالایی کودک وشوخوانی ونیمه رمضانی[10] . فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد چه بیدادی زتو بر فاطمه بع[4] . مژده که میلاد شه خاتم است عید سعید نبی اکرم است مزده که[4] . رمضان -روستای کوج نهارجان -شوخوانی -مناجات سحر -اسایش[3] . درولادت مولی امیرالمومنین -خانه زاد خدا (علی) علیه السلام[3] . آمد شب میلاد علی شمس خراسان فرزند نبی ،رهبردین،حامی قرآن ده مژده[3] . اربعین شاه دین -اشعار از واله (توسط محمد تقی زنگی (جوادی )-مداح[2] . ?   خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش ه[2] . -البش که عیان مهر فروزان آمد ظاهر از پرده ی عصمت رخ جانان آمد[2] . -- غروبی سخت دلگیراست ومن ، بنشسته ام اینجا، کنار غار پرت وساکتی[2] . ?   تا به محراب دعا خون خدا شد ریخته                 حرمت ا[2] . امام حسین وحضرت زینب (ع) مشکل دین را حسین زینب آسان کرد ورفت کر[2] . --در روستای کوچ نهارجان بیرجندوبسیاری ازروستاهای دیگراین شهرستان[2] . لالایی کودک[2] . ---محبوس سامرا (امام هادی )--- هادی دین نبی گشته گرفتار بلا[2] . فلک باآل پیغمبر بسی جور وجفا کردی ستم اندازه ای دارد ،توبیحد ظلم[2] . ماه قیام ،ماه حسین ، ماه انقلاب ماه خروج پیشرومومنان بود ماه ش[2] . ماهی شده در ماه رجب جلوه کر امشب        کز شرم نهان است به کردون[2] . مژده مژده شد روشن، ُ چشم اهل دین به به گشته جشن میلاد میر مومنین[2] . ولادت فاطمهالزه -دخت نبی اکرم (ص) البشارت که عیان مهر فروزان آمد[2] . شوخوانی ومراسم نیمه رمضانی در روستتی کوچ در صد ساله ی اخیر[2] . یا رسول الله داغت بر عزیزان زود بود -دارد سه جا امشب عزا بهر عزی . ----یارب این زندانی مظلوم سبط مصطفی است ؟              یا خلیل ا . کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا ابن عم مصطفی ، آه وواویلا آه وو . کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا ابن عم مصطفی ، آه وواویلا آه و . کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا ابن عم مصطفی ، آه وواویلا آه وواوی . که عیان مهر فروزان آمد . کوچ نهارجان بیرچند یا کوچ خراشاد . مژده که شد چهره نما عسکری -گشت عیان نور خدا عسکری -نور خدا شمس ه . متولدین ماه شعبان ماه پیغمبر . من زینبم . میلاد حسن سبط رسول است امشب نبریک به زهرای بتول است امشب شادند م . وجه تسمیه نام های مختلف روستای کوچ نهادشان یا کوچ خداست و یا کوچ . فلک دانی چه ظلمی از تو- برزهرای اطهر ش-د چه بیدادی زتو- بر فاطمه . فلک دانی -چه ظلمی ازتو -برزهرای اطهر شد -حبل جفا -حبل المتین -دس . فلکدانی _چه ظلمی از تو -بر زهرای اطهر شد -حبل جفا -حبل المتین -د . غدیر خم-حجه الوداع -خطابه اول -حطابه دوم -بیعت عمومی -بیعت مردان . ---غروبی سخت دلگیراست ومن ، بنشسته ام اینجا، کنار غار پرت وساکتی . ---غروبی سخت دلگیراست           ومن ، بنشسته ام اینجا، کنار غار . فتح قلعه خیبروتغییر قبله= حرکت کشتی نوح وقبولی توبه آدم = وفات خ . روستای کوچ نهارجان بیرجند -نیمه رمضانی -خاطرات روز اول مدرسه -سح . روستای کوچ نهارجان یا کوچ خراشاد-شهرستان بیرجند معرفی روستای کو . زکرببلا آمدم به شام . سلام.سال 1382 بود که ار ما دعوت شد برای گرفتن  برگه های سهام‌عدا . سلطان انس وجان که ازاو زنده دین بود          مدحت سراش حضرت روح . سنگ نوشته هایلوم مزارمردگان پدر ومادر . سنگ نوشتههای قبورمردگان -پدرومادر . شبی که محمد در غار حرا به رسالت رسید بر ایشان چه گذشت . شهادت امام هادی (ع)----محبوس سامرا (امام هادی )--- هادی دین ن . محرم ماه خون . محرم -ماه خون ماه قیام -ماه حسین -ماه انقلاب -ماه شکست دشمن -مهر . محرم-ماه خون وقیام -ماه شهاىت -ماه شکست دشمن ماه قیام ،ماه حسین . مژده که میلاد شه خاتم است عید سعید نبی اکرم است مزده که . دو صدر الدین - دو بدر الدین - دویار ویاور قران - یکی در سوم شعبا . ذهق الباطل است وجائ الحق . لالایی کودکانتوسطمادران . مادران بیرجندی ویا کسانی که می خواهند کودک گریه نکند وزودتر بخوا . ماه |یروزی . ماه انقلاب . ماه حسین . ماه شکست دشمن قرآن . ماه قیام ،ماه حسین ، ماه انقلاب ماه خروج . ماه قیام ،ماه حسین ، ماه انقلاب ماه خروج پیشرومومنان بود . در روستای کوچ نهارجان بیرجندوبسیاری ازروستاهای دیگراین شهرستان ر . در شهادت امام جعفر صادق . در شهادت امام جواد (ع) . در شهادت امام موسی کاظم . در شهادت امام هفتم . در شهادت امام هفتم موسی کاظم . در شهادت زندانی بغداد امام هفتم . در شهادت مولا امیر المومنین علی . در شهادت مولا امیر المومنین علی وشبهای قدر . در عزای رسول الله -امام مجتبی -امام رضا - یا رسول الله -داغت برع . در ولادت ابوالفضل العباس . در ولادت امام حسین . در ولادت امام حسین وابوالفضل العباس (ع) . در ولادت امام حسین وابوالفضل العباس (ع)- دوجاباز ودویاور - دو دل . در ولادت امام زمان مهدی موعود . در ولادت امام زمان(عج...) . در ولادت امام زین العابدین . در ولادت امام سجاد . در ولادت امام مهدی . در ولادت امام مهدی صاحب الزمان . در ولادت خانه زاد خدا . در ولادت علمدار کربلا . در ولادت علی اکبر امام حسین (ع) . در ولادت علی مر تضی . در ولادت فاطمه الزهرا - در ولادت دخت رسول الله (س) . در ولادت قمر بنی هاشم . در ولادت مولود کعبه -در ولادت خانه زاد خدا - در ولادت مولی امیال . در ولادت هریک از چهارده معصوم (ع) . در ولادت همسر علی . درشهادت حضرت فاطمه الزهرا (س) . درشهادت دخت رسول الله -در شهادت فاطمه زهرا_(س9 . درشهادت دخت نبی - در شهادت دخت رسول الله - در شهادت فاطمه مرضیه . درشهادت فاطمه زهرا - درشهادت دخت نبی - در شهادت دختر رسول خدا . درولادت امام حسن عسکری :مژده که شد چهره نما عسکری گشت عیان نور خ . درولادت امام حسن عسکری :مژده که شد چهره نما عسکری        گشت عیا . درولادت امام حسن عسکری-باز کنز جود حق را فتح باب دیگر است باب رح . درولادت امام مان . درولادت امام هشتم -امام رضا -فرزند نی &رهبر دین & حامی قرآن . درولادت دو جانباز در ولادت دوبرادر در ولادت دو یاور ودودلاور . درولادت دوبرادر جانباز . درولادت دوبرادر جانباز-امام حسین (ع) وابوالفضل (ع) بشارت شیعیان . درولادت رسول خدا (ص) -مژده که میلاد شه خاتم است . امان از دل زینب(س) ی دخت رسول! نوبر آوردی از بهرعلی تو دختر آور . امشب زبرج فاطمه ماهی فروزان آمده . امشب سه جا دارد عزا بهر عزیزان . اولین سپاه دانش کوچ نهارجان . با خاک هم آ . باخاک هن آغوش شدی . ---باز از کنوز رحمت والطاف کردگار آیات صنع در همه عالم شد آشکار- . باز کنز جود حق را فتح باب دیگر است باب رحمت را دگر باره طلیع اکب . بشارت شیعیان !شد ماه شعبان ماه پیغمبر فزون شد بر خلایق لطف وجود . بعثت رسول اللهوغروب غارحرا . بعثت رسول اله ومیلاد علی مر تضی . بمناسبت شبهای قدر . پدر . پیوند علی وفاطمه . تا زتیر بن مرادی تارک حیدر شکست              قامت آدم خمید وپشت . -----خالق از بحر ولایت گهر آورده برون       یا که از برج امامت ، . خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش هنوز . خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش هنوز وز . خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش هنوزوز . دخت نبی . -در روستای کوچ نهارجان بیرجندوبسیاری ازروستاهای دیگراین شهرستان . ? الهی سوخت از این زهر کاری جسم وجان من             شرر بگرفت از . ? ---هیچ کس هم چون حسین بن علی لشکر ندارد        هیچ لشکر رهبری . 1392 سی و یکم خرداد عید سعید شه صاحب زمان باد مبارک به همه شیعی . -- ماه قیام ،ماه حسین ، ماه انقلاب ماه خروج پیشرومومنان بود م . - ماه قیام ،ماه حسین ، ماه انقلاب ماه خروج پیشرومومنان بود ماه . .کوچ نهارجان-کوچ خراشاد -مراسم نیمه رمضانی -شوخوانی -مناجات سحر . ?   -آ مد شب میلاد علی شمس خراسان فرزند نبی ،رهبردین،حامی قر . البشارت . ? مژده که میلاد شه خاتم است عید سعید نبی اکرم است     م . ازچه توخاموش شغوش شدیدی . ازچه توخاموشدی . ازلاخ مزار کوچ چه می دانیم؟ . اساس مذهب تشیع بر دو حدیث پایه گذاری شده است: یکی حدیث ثقلین (1) .
» آرشیو مطالب
خرداد 92
زمستان 92
پاییز 92
تابستان 92
بهار 92
پاییز 95
بهار 96
زمستان 95
تابستان 96
پاییز 96
تابستان 95
زمستان 96
پاییز 94
زمستان 94
بهار 97
تابستان 94
بهار 94
تابستان 97
پاییز 97
زمستان 97
تابستان 98
زمستان 98
بهار 99
تابستان 99
زمستان 99
پاییز 99
زمستان 93
پاییز 93
تابستان 93
بهار 93
بهار 0
پاییز 0
تابستان 0
زمستان 0
بهار 1

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
بشنو این نی چون حکایت می کند
تغییر مطلوب
برادرم ... جایت همیشه سبز ...
خط سرخ شهادت
بلوچستان
اسپایکا
سایت حامد همایون
آقاشیر
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
آوای روستا
بانوی پایتخت
المهدی قزوین آبیک 1450
ارمغان تنهایی
محمدرضا جعفربگلو
یام‍ــــــــــــــــه‍ـــــــد ـــی
دهکده کوچک ما
آلبوم محمد حسن اسابش
fereshteh
نت سرای الماس
بـــــــلوک7
کوثر ولایت
آموزش ساخت جعبه هدیه، آموزش گل سازی، گل بلندر
سلام
چشمـــه ســـار رحمــت
moh3131
محمدحسن اسایش
محمدحسن آسایش
محمدحسن اسایش

» صفحات اختصاصی
در ولادت دو برادر جانباز - یکی شهزاده ودیگری - سپ

» لوگوی لینک دوستان

















» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب